سطل آشغالِ اتاقم رو میپرستم. سطلِ آشغالِ اتاقم، یه سطلیه که پلاستیکیه. سیاه. روش با پرینترِ جوهر افشانم، یه کاغذ چاپ کردم که نوشته: Impossible is nothing.
فقط من و سطل آشغالِ اتاقم میدونیم که این چه جملۀ مزخرف و غیرحقیقیایه.
اما، سطل آشغالِ اتاقم، «بهترین دوست من»ه. هر موقع که مثِ الان، دارم از مستیِ زیاد بالا میآرم، تنها اونه که تمامِ حجمِ منو تو خودش جا میده، بدون اینکه به بیرون تراوش کنه. ترشح کنه… تروش کنه!!!
بدونِ اینکه جایی رو کثیف کنه، بو بده، آبرو بریزونه. خوبِ خوب، خالی میشه، شسته میشه، استفراغها رو از بین میبرونه. سطل آشغالِ اتاقمه آخه.
اون بهترینه. سطل آشغالِ سیاهِ پلاستیکیِ اتاقم که روش نوشته:
impossible is everything!
وای پاشا جون بوی سطل اشغالت تا اینجا اومد
پس:
Cheeeeers
akhe azize delam mastam nemishi ke shoma hamash havaset jameeee 😉
manam asheghe satle ashghale otaghetam bekhatere on solatihayee man ke darkhodesh ja midad bedone inke kasi befahme 😉