«مرغِ خوشخوانِ»، مرغِ خوشخوان؛ شجریانِ بامعرفت، اومد و خوبم اومد. با اینکه کلاً به نظرم گروهِ «شهناز» و «مجید درخشانی» خیلی درخشان نیستن، ولی این کار، اتفاقاً از نظرِ تنظیمِ موزیک خیلی خوبه. من رو میبره به کارهایِ دهۀ شصتِ شجریان. قطعة «دشستانی» آلبوم هم که شعری از باباطاهره، آدم رو پرت میکنه به حال و هوایِ «شب، سکوت، کویر». آوازها، مربوط به اجرایِ زندۀ سال 87 ِِِِِِ تالارِ وزارت کشوره. بقیۀ مشخصات کار:
دستگاه: شور
آواز: ابوعطا
اشعار: مولانا، حافظ و باباطاهر
آهنگساز: شجریان، درخشانی
تنظیم: درخشانی
قطعة پنجمش که غزلِ محبوبِ منه رو اینجا گوش کنین.
… و بعدش کلِّ کار رو بخرین.
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست
هرگه که دل به عشق دهی، خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست
از چشمِ خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست
او را به چشمِ پاک توان دید چون هلال
هر دیده جایِ جلوۀ آن ماهپاره نیست
فرصت شِمُر طریقة رندی که این نشان
چون راهِ گنج بر همهکس آشکاره نیست
نگرفت در تو گریه حافظ به هیچرو
حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست
حافظ
آخی پاشا چقدر آرامش گرفتم با لینک ساز و آوازش آدم یاد قدیمها میفته یاد ساده زیستن …
ممنونم