شکستم در میان ناباوری مردمان آنروز که باورم نداشتی آنروز که چشمان کم سویم کم آورد و اشک ها ریخت نشستم بر سر دوراهی تردید آنروز که دوست داشتنت برایم افسانه شد آنروز که قلبم مردد بود بین دوست داشتن یا نداشتن نبستم به رویت در خانه دل آنروز که راهت را از راهم جداکردی آنروز که چشم در چشم چشمانت را بستی و رفتی Reply
A wise girl kisses , but doesn't love. Listens but doesn't believe, and LEAVES before she IS LEFT.. Reply
شکستم در میان ناباوری مردمان
آنروز که باورم نداشتی
آنروز که چشمان کم سویم کم آورد و اشک ها ریخت
نشستم بر سر دوراهی تردید
آنروز که دوست داشتنت برایم افسانه شد
آنروز که قلبم مردد بود بین دوست داشتن یا نداشتن
نبستم به رویت در خانه دل
آنروز که راهت را از راهم جداکردی
آنروز که چشم در چشم چشمانت را بستی و رفتی
A wise girl kisses , but doesn't love. Listens but doesn't believe, and LEAVES before she IS LEFT..