نگران نباش،
همه چیز را برداشتهام.
تیلههای رنگی،
کادویِ روز تولدم از طرف تو،
تهبلیتِ فیلمهایی که با هم در سینما دیدیم،
کفشهایی
که پا به پا تجریش تا ونک را با ما میآمدند
و پینک فلوید
که در گوشهایمان آواز میخواند.
گفتم که؛
همه چیز را برداشتهام.
حالا آن قدر سنگین شدهام
که هواپیما از روی باند فرودگاه بلند نمیشود.
«اهورا گودرزی»