5
(1)
به چشم به هم زدنی،
«ماضی» شد…
داستانِ عشق ما.
Rate This
We are sorry that this post was not useful for you!
Let us improve this post!
Tell us how we can improve this post?
Rate This
We are sorry that this post was not useful for you!
Let us improve this post!
Tell us how we can improve this post?
شکستم در میان ناباوری مردمان
آنروز که باورم نداشتی
آنروز که چشمان کم سویم کم آورد و اشک ها ریخت
نشستم بر سر دوراهی تردید
آنروز که دوست داشتنت برایم افسانه شد
آنروز که قلبم مردد بود بین دوست داشتن یا نداشتن
نبستم به رویت در خانه دل
آنروز که راهت را از راهم جداکردی
آنروز که چشم در چشم چشمانت را بستی و رفتی
A wise girl kisses , but doesn't love. Listens but doesn't believe, and LEAVES before she IS LEFT..