Bullog

خُل‌نگِار

قانونِ شونصد و شونزدهم پاشا 5 (7)

(1- ایدۀ این خل‌پُست، از خل‌یارِ باوفا، فرانک جرقَید! 2- کاریکاتور: «جواد پویان»)     «عشق کم نمی‌شود، تمام نمی‌شود، تنها از معشوقی به معشوقِ دیگر منتقل می‌شود!»   این قانون، بسیار قانون اساسی و مدنی ایست! ایست! فکر‌هایِ Read more

خل‌آمارانه‌های ماه اول 4.7 (3)

خب! جالب شد! حدود یه ماهه الان که «خل‌واژه‌ها»، «خلواژه‌ها»، «خل واژه ها»، Kholvajeh، Kholvajeha، یا هرچی که اسم داره، داره کار می‌کنه و در همین لحظه آمار بازدیدش 1069 تاست! خب این هم خوشحال کننده‌ست و هم نگران‌کننده! Read more

Your bladder 5 (2)

دلم برایت تنگ شده است؛ به مثابۀ مثانۀ کوچکت!

صحنه داخلی و خارجی، شب و روز، بی‌تو 4.8 (4)

از بین تمام نوستالژی‌هایِ معقول و غیرمعقول دنیا، بعضی‌هاشون بد جوری آدم رو دلتنگ می‌کنه! کافیه که باهاشون برخورد داشته باشی تا داغون بشی تا آخرِ آخر! یکی از این نوستالژی‌ها برای من نوستالژیِ هتله! وقتی تو با یه Read more

دلتنگی‌هایِ دهه دوم عمرم 5 (10)

  دلم برای رامیِ کاسه‌ای با دائی‌ها و خاله‌ها، دبلنا و پوکر‌ِ پنج کارتِ کلاسیک، که توش می‌تونستی ورق‌هاتو آروم آروم لیز بدی رو هم تا گوشة آسِ گیشنیزت آروم بیاد تو کادرِ نگات، برای دستِ تو دماغ کردة Read more

دیالوگِ روز 5 (4)

پاشا: … ولی من یه موقع، شاید فقط یه بار واقعاً از دستت ناراحت شدم.

پژمان: !

پاشا: وقتی که بعد از دعوایِ من و اون مردک …. بهش زنگ زدی.

پژمان: آره، می‌دونم.

پاشا: اشتباه کردی دیگه؟

پژمان: Read more

حماقت؟ 5 (4)

– خوبه لااقل تو به یکی نامه می‌نوشتی که می‌فهمید. – این حماقتِ توئه که عاشق یکی شدی که نامه‌هاتو نمی‌فهمه!