پاشا: … ولی من یه موقع، شاید فقط یه بار واقعاً از دستت ناراحت شدم.
پژمان: !
پاشا: وقتی که بعد از دعوایِ من و اون مردک …. بهش زنگ زدی.
پژمان: آره، میدونم.
پاشا: اشتباه کردی دیگه؟
پژمان: Read more
پاشا: … ولی من یه موقع، شاید فقط یه بار واقعاً از دستت ناراحت شدم.
پژمان: !
پاشا: وقتی که بعد از دعوایِ من و اون مردک …. بهش زنگ زدی.
پژمان: آره، میدونم.
پاشا: اشتباه کردی دیگه؟
پژمان: Read more
بعضی از تجربهها، میرن میشینن روی یه قسمت روحِ آدم، مثِ مته، سوراخش میکنن و مسخت میکنن!
تئاترهای «محمد یعقوبی» برای من این متهست! وقتی میشنوم یه کارِ جدید قراره داشته باشه، یه جوری میشم! دیدین هِی منتظر یه Read moreیکی از نکات بسیار مثبت این وبلاگ (یا شاید تنها حسنش) اینه که کسی نمیخوندش!
دیروز جائی خوندم:
«اگه از کسی خوشت نیومد باهاش نخواب؛ چون ممکنه عاشقش بشی!»
مادة خاكستري رو كه ميشناسين؟! هموني كه تو مختونه! هموني كه اگه نداشته باشين يا كم داشته باشين فرقي با جلبك و لاکپشت نخواهيد داشت! آها! گرفتين كه كي رو ميگم؟ آباريكلا! تازگي از طرف دانشگاه Irvin UC Read more