- پس چی شد این که اون موقعها میگفتی تختِ کوئینِ من احتیاج به یه کوئین داره؟ - بگم غلطِ زیادی خوردم بیخیالِ من و این جملهای …
خُلنگِار
- پس چی شد این که اون موقعها میگفتی تختِ کوئینِ من احتیاج به یه کوئین داره؟ - بگم غلطِ زیادی خوردم بیخیالِ من و این جملهای …
برایِ تو همه کار میکنم تا تویِ بیابون برهوت بارون بیاد... از کوهها خواهش میکنم که زانو بزنن و تو رو بلندت کنن... وسط چله زمستون بهت …
با یادِ «مهتاب»، Clara و همه آنهائی که قرارهایم با آنها، مثلِ قرارهایم با «مهتاب» نشد. …
(برای آقای لوبیتز) هیچکس نفهمید چشه! هرگز کسی یک لحظه هم فکر نمیکرد که «اندریاس» ممکنه افسرده باشه. واسه اینکه شخصیت شوخی داشت و لبخندش …
اینجا بویِ عید و عیدی نمیآد. خبری از بویِ توپ و کاغذ رنگی هم نیست. همه قلّکها از قبل شکسته شدن. اینجا کسی به کسی سکه عیدی نمیده. کسی…
So u wanna know what’s my greatest regret in life? Okay; here it is: “It was half past three in the afternoon when I met her. We were just …
آدمهایِ مریض غیر قابل اعتمادن و آدمهایِ غیرقابل اعتماد مریض.