(برایِ مَت کینگِ The Descendants) هوسِ سیگار کردم... ولی نمیخوام بیدار شی. مثلِ هر شب پشتت به منه. بازوهامون تو هم گره خوردن و با …
خُلنگِار
(برایِ مَت کینگِ The Descendants) هوسِ سیگار کردم... ولی نمیخوام بیدار شی. مثلِ هر شب پشتت به منه. بازوهامون تو هم گره خوردن و با …
- تو همه جور در مورد نیکلای حرف میزنی. چطور میتوانی بشناسیَش؟ آیا واقعا در مدت شش ماه میشود یک مرد را شناخت؟ او مرد برجستهای است. حالا ولی …
- لااقل پنجرۀ اتاقتو باز کن که این بویِ گند از اتاقت بره بیرون. دوباره بالا آوردی؟ - اصلاً حوصلۀ نصیحت ندارم امروز بِنی. - …
اوّلین خُلپلان، پلانهائیِ از یه سکانسِ فیلمِ «هامون» هست که من خیلی دوسشون دارم. انتخابش بهخاطرِ حسّ «حمید هامون» و فضائیه که توش قرار …
از امروز یه بخشِ جدید به خُلواژهها اضافه شد؛ «خُلپلانها». تویِ این بخش قراره قسمتی از یه فیلم (که الزاماً ممکنه فیلمِ ستایششدهای در …
حیفگودرز از پشتِ کُپههایِ جمع شدۀ گندمها، زنش را دید که واردِ طویله شد. این دفعۀ اوّل نبود که میدید کژال، با آن دامنِ چینچینِ رنگی، وارد …
Biagio Antonacci "Se è vero che ci sei (Live at Colosseo, 2011) «اگه واقعیت داره که هستی» بیاجو آنتوناچی رُم... گرمایِ «ژوئن»... …