پاشا: ... ولی من یه موقع، شاید فقط یه بار واقعاً از دستت ناراحت شدم. پژمان: ! پاشا: وقتی که بعد از دعوایِ من و اون مردک .... بهش زنگ زدی. …
خُلنگِار
پاشا: ... ولی من یه موقع، شاید فقط یه بار واقعاً از دستت ناراحت شدم. پژمان: ! پاشا: وقتی که بعد از دعوایِ من و اون مردک .... بهش زنگ زدی. …
- خوبه لااقل تو به یکی نامه مینوشتی که میفهمید.- این حماقتِ توئه که عاشق یکی شدی که نامههاتو نمیفهمه!
خودِ سکس، به خودیِ خود شاید n تا مزه بده، ولی در واقع برنامههای جانبیِ ذهنی، صوتی و تصویریِ قبل و حین و بعدش، نزدیکِ 10 n کیف میده. مثلاً، اون …
بعضی از تجربهها، میرن میشینن روی یه قسمت روحِ آدم، مثِ مته، سوراخش میکنن و مسخت میکنن! تئاترهای «محمد یعقوبی» برای من این متهست! وقتی …
یکی از نکات بسیار مثبت این وبلاگ (یا شاید تنها حسنش) اینه که کسی نمیخوندش!
مادة خاكستري رو كه ميشناسين؟! هموني كه تو مختونه! هموني كه اگه نداشته باشين يا كم داشته باشين فرقي با جلبك و لاکپشت نخواهيد داشت! آها! …