– اغلب گفته میشود که این عشق است که دنیا را بر مدار خود برقرار میسازد. اگرچه درستتر آن است که بگوئیم این دوستیست که ما را بر مدارِ دنیا استوار میکند. سایمِن و پَتریشیا رابطهشان را بر اساس همین دوستی از سالهای دبیرستان شروع کردند. از زمانیکه رویِ روزنامه دیواری مدرسهشان برای اولین بار دستشان بطور اتفاقی به هم خورد. اما اکنون آنها، نه به طور اتفاقی، بلکه با تمامِ وجود و آگاهانه دست یگدیگر را گرفتهاند، و میخواهند این مسیرِ دوستی را تا آخرِ عمر، دست به دست با هم طی کنند. زیرا که دوستیِ ناب لازمه سعادت و ازدواجِ موفق است. سایمِن و پَتریشیا نه تنها امروز میخواهند این دوستی و عشق را با هم رسماً آغاز کنند، بلکه میخواهند قدرت، حرارت و از همه مهمتر شیرینی این دوستی را با هم بچشند و در این هنگام چه چیز بهتر از آنکه دوستان و اقوامِ ایشان از نزدیک این پیوند را شاهد باشند. پس لطفا… جاستینا، فرنک، لوئیز، تریزا… از شما خواهش میکنم لطفا بایستید تا به همراه پدر و مادر و دوستان سایمن و پتریشیا شاهد این پیوندِ همیشگی باشید. حال از شما، جاستینا، فرنک، لوئیز و تریزا میخواهم که بگوئید آیا رحمت، عشق و حمایت خود را به این عاشقان هدیه میدهید. اگر اینگونه است لطفا جواب بدهید: «بله. ما این کار را خواهیم کرد.»
– «بله. ما این کار را خواهیم کرد.»
– «بله. ما این کار را خواهیم کرد.»
– «بله. ما این کار را خواهیم کرد.»
– «بله. ما این کار را خواهیم کرد.»
– حالا از بقیه شما خواهش میکنم که برخیزید. همه شما که در این محفل امروز دور هم جمع شدهاید برای حمایتِ این اتفاقِ فرخنده آمدهاید. از شما میخواهم که انرژی مثبتتان را از آنها دریغ نکرده، در تمام مسیر سفرشان پشتیبانشان باشید. حالا که اطمینان حاصل شد که دوستان و خانوادهتان همراهتان هستند، میخواهم از شما «سایمن» سوال کنم: «آیا شما پتریشیا را به عنوان عشق و همسر قانونی خود اختیار میکنید؟»
– بله. من او را به عنوان عشق و همسر قانونی خود اختیار میکنم.
– … تا با هم در یک زندگی زناشوئی مقدس و مشترک باقی عمر را سر کنید؟
– تا با هم در یک زندگی زناشوئی مقدس و مشترک باقی عمر را سر کنیم.
– … به او آرامش میدهید، به او احترام میگذارید و او را در برابر آسیبها و بیماریها مصون نگه میدارید؟
– به او آرامش میدهم، به او احترام میگذارم و او را در برابر آسیبها و بیماریها مصون نگه میدارم.
– … در تمام غمها و خوشحالیها بر اساس اعتماد و با توکل به عیسی مسیح؟
– بله! در تمام غمها و خوشحالیها بر اساس اعتماد و با توکل به عیسی مسیح.
– و شما پتریشا! آیا شما سایمن را به عنوان همسر قانونی خود قبول میکنید تا با هم در یک زندگی زناشوئی مقدس و مشترک باقی عمر را سر کنید؟ آیا او را عاشق خواهید بود، به او احترام خواهید گذاشت و او را در برابر آسیبها و بیماریها مصون نگه میدارید، در تمام غمها و خوشحالیها بر اساس اعتماد و با توکل به عیسی مسیح؟
– بله! من این کار را میکنم.
– سایمن و پتریشیا، همین حالا که دست در دست دارید از شما میخواهم که به خوبی به این دستان نگاه کنید. آنها را برگردانید و به این دستان عاشق خیره شوید. به دستان عشقتان که هماکنون در دستان شماست. و این کار را آنقدر ادامه دهید تا متوجه شوید چه هدیه قابلی را از پرورگار مهربان گرفتهاید. این دستان، دستان بهترین دوستِ شماست. جوان، قدرتمند و پر از عشق و مهربانی، دستان شما را در روز ازدواجتان گرفتهاست. این دستان در کنار دستان شما در تمام لحظهها قرار است که آینده مشترکتان را بسازند. این دستان قرار است رنجها و غمها را با کوچکترین لمسشان از شما دور سازد. این دستان همان دستانیست که روزی قرار است فرزندان شما را نگه دارد. این دستان همان دستانیست که اشکها را از صورتتان پاک خواهد کرد. و در آخر این همان دستانیست که فارغ از چروکهایشان در طول سالها، همواره با کوچکترین لمس شما را به آرامشی دستنیافتنی میرسانند… ممکن است حلقهها را به من مرحمت فرمائید؟ دایره همواره نمادی مهم بودهاست. زمین، خورشید، ماه، خودشان و حرکاتشان همه و همه دوار است. حتی فصول در یک الگوی دایرهوار تکرار میشود و همیشه به همانجای اول میرسد. بی آغاز و بی پایان. دایره نماد قدرت لامتناهیست. اجازه دهیم که دایره این حلقهها نیز نماد بیپایانی عشق شما شود… سایمن. اگر ممکن است لطفا این را بخوانید…
– پتریشیا… تو بهترین دوست منی. تو باعث خنده و گریه منی. تو صادق و باهوشی. تو قوت دل من و مهربان منی. تو همیشه مرا دوست خواهی داشت فارغ از هر چه پیش آید. و من نمیتوانم زندگیم را بیتو تصور کنم. امروز من در برابر تو و بقیه آشنایانمان میخوام به تو این قول را بدهم که عشق ورزم، تو را حمایت کنم و همراهت باشم در بقیه روزهایِ زندگیم. با این حلقه من این قول را ثبت میکنم.
– حلقه را بر انگشت پتریشیا کنید لطفا… بسیار عالی. پتریشیا… لطفا این را بخوانید.
– من تو را سایمن به عنوان همسر اختیار میکنم و قول میدهم که در تمام لحظات خوب و بد همراهت باشم. تو را دوست خواهم داشت و به تو افتخار خواهم کرد تا زمانی که زندهم. من این حلقه را به تو میدهم به عنوان نشانهای که تو را به عنوان شریک همیشگی زندگی اختیار کردهام.
– حالا نوبت شماست… بسیار عالی… ممکن است از شما خواهش کنم در برابر شمعها قرار بگیرید… تا بدین لحظه شما زندگی مستقلی داشتهاید. اما از امروز شما با هم خواهید بود. شمعهای کناری نماد زندگی مستقل شمائند و شمع خاموشِ وسط، شمعی که شما آنرا روشنخواهید کرد نماد زندگی مشترک شما… لطفا آنرا روشن کنید… پروردگارا. پدر مقدس… از تو تمنا دارم که این زوج را ببخشی، حفظ کنی و همه ما را از شر بدیها دور سازی. که نگاه رحیمت را بالای سر همهمان نگاهداری و درون همه ما را از عشق پاک و مقدس پر کنی. آمین! سایمن و پتریشیا… در این لحظه من شما را همسر قانونی هم خطاب میکنم. سایمن… شما میتوانید عروس را ببوسید…
* * *
واقعاً مضحک و مسخرهست! برایِ این سیرک احمقانه، با این همه نمایشهایِ بیربطِ کلیشهای و همه این دیالوگهای چرند، تقریباً یکسال پیش جمعاً ۱۲۰۰ پوند گرفتم. که ۳۰۰ پوندش رفت خرج کلیسا، ۲۰۰ پوندش به انجمن خیریه پاول مقدس رسید و ۱۰۰ پوند هم هزینه مالیات. دست آخر فقط ۶۰۰ پوند دستمو گرفت. حالا بعد از یکسال، همین دو نفر برای یه سرویس یهربعه، بدون سخنرانی، بدون دلقک بازی اضافی، تنها با امضای دو تا برگه فتوکپی شده، نفری هزار پوند برام ساختن. پروردگارا. همانگونه که خودت گفتی: «وهنگامي كه او در موضعي دعا ميكرد، چون فارغ شد، يكي از شاگردانش به وي گفت: خداوندا، دعا كردن را به ما تعليم نما، چنانكه يحيي شاگردان خود را بياموخت.» ازت متشکرم که دعا کردن را به من تعلیم ندادی و دعاهایِ اونروزم رو برای پاتریشیا و سایمن مستجاب نکردی. تو میدونی که این کشیش، وکیلِ حقیر همیشه طلاق را از ازدواج بیشتر دوست داره. پس به روزی ِرسانیات ادامه بده! آمین!