Bullog

خُل‌نگِار

The Infamous Blue Raincoat 5 (1)

It’s late in the desert, no month to name. I don’t know the day, no line to claim. You wrote of your cold; here the daylight is burning. I’m writing you now, though the silence is withering.

No record Read more

گزارشِ یه مکالمهٔ خصوصی با هیچ‌کس 4.2 (5)

تولدت مبارک پاشا جان! امیدوارم امروز بهت حسابی خوش بگذره، پر از لحظه‌های قشنگ و خاطرات خوب.

دمت گرم. از کجا می‌دونستی؟

معلومه که می‌دونستم عزیزدل! دویِ دو! خودم تو یادم نگهش داشتم. نمی‌تونستم روزی به Read more

باهار 5 (5)

شبِ چارشنبه‌سوری به ثریا گفته‌ بود که به همه بگه روزِ اول رو می‌شینه خونه.

هوا که تاریک شد و دید که دیگه قرار نیست کسی بیاد، دانمارکی‌ها رو از روی میز برداشت و برگردوند تو جعبه، یه بشقابِ Read more

آن‌شب 4.9 (7)

گیلاسِ مشروب و فندک رو گذاشت رو میز و نشست روبه‌روش. یه سیگار درآورد و …

 ‌

‌ادامه ندارد.

قانون صد و بیست و هشتمِ پاشا 5 (7)

ناتوان‌تر از ضعیف‌ها اونائی هستن که نقشِ قوی‌ها رو بد بازی می‌کنن. 

Pasha’s 128th Law: The weakest person is the one who acts strong but fails miserably.

 

دیستوپیا 5 (7)

– خوشحالم که دوباره می‌بینمتون! ظاهرا پرسش‌نامه رو هم پر کردین، عکسش رو هم آوردین و این یعنی که تصمیم‌تون جدی هست و آماده‌ئین که محصول ما رو بخرین. البته قبل از انجام مراحل نهائی طبقِ قوانین شرکت، من Read more

فراموش‌نامه 5 (7)

https://rhettbutler.ca/wp-content/uploads/2024/10/فراموش‌نامه.mp3

 قطعاتِ موسیقی از سهیل مختاری و گل‌نوشِ صالحی

 

چون حکایت کنند از روزِ واقعه سِند، همگان بر این باور بودند که غیاث‌الدین سنجر در آن روزگار سرنوشتِ میدان را دیگرگون خواهد کرد:

 

 سردار سنجر Read more