Bullog

خُل‌نگِار

مثلِ یه عکسِ تازه‌ظاهر شده در تاریک‌خونه 5 (8)

   

(برایِ مَت کینگِ The Descendants) 

  هوسِ سیگار کردم… ولی نمی‌خوام بیدار شی. مثلِ هر شب پشتت به منه. بازوهامون تو هم گره خوردن و با هر نفست موهات گردنم رو غلغلک می‌ده. نمی‌خوام بیدار شی. Read more

باکارا 5 (1)

– تو همه جور در مورد نیکلای حرف می‌زنی. چطور می‌توانی بشناسیَش؟ آیا واقعا در مدت شش ماه می‌شود یک مرد را شناخت؟ او مرد برجسته‌ای‌ است. حالا ولی افسرده‌ است، حرف نمی‌زند، کاری نمی‌کند. ولی سابق بر این… Read more

آدیداس‌هایِ کهنۀ سباستین 5 (4)

  –      لااقل پنجرۀ اتاقتو باز کن که این بویِ گند از اتاقت بره بیرون. دوباره بالا آوردی؟ –      اصلاً حوصلۀ نصیحت ندارم امروز بِنی. –    Read more

خُل‌پلانِ ۱: حالا می‌فهمی مادر که چقدر گول خوردی؟ 5 (3)

    اوّلین خُل‌پلان، پلان‌هائیِ از یه سکانسِ فیلمِ «هامون» هست که من خیلی دوسشون دارم. انتخابش به‌خاطرِ حسّ «حمید هامون» و فضائیه که توش قرار گرفته. تقابلِ مردی که تویِ اوضاعِ داغونِ خودش غرقه و یه پیرزنِ آلزایمریِ Read more

خُل‌پلان‌ها 5 (2)

  از امروز یه بخشِ جدید به خُل‌واژه‌ها اضافه شد؛ «خُل‌پلان‌ها».    تویِ این بخش قراره قسمتی از یه فیلم (که الزاماً ممکنه فیلمِ ستایش‌شده‌ای در تاریخِ سینما هم نباشه) انتخاب شه و تویِ خُل‌واژه‌ها گذاشته شه. این Read more

حیفْ‌گودرز 5 (5)

  حیف‌گودرز از پشتِ کُپه‌هایِ جمع شدۀ گندم‌ها، زنش را دید که واردِ طویله شد. این دفعۀ اوّل نبود که می‌دید کژال، با آن دامنِ چین‌چینِ رنگی، وارد آغُل می‌شود و چند لحظه بعد عقیل، پسرِ کوچک ملّایِ ده، Read more

اگه واقعیت داره که هستی… 5 (2)

Biagio Antonacci “Se è vero che ci sei (Live at Colosseo, 2011) «اگه واقعیت داره که هستی» بیاجو آنتوناچی

رُم… گرمایِ «ژوئن»… حتّی در شب… شرابِ قرمز… عشق نافرجام… جفت‌نشدنی… امّا باز… باهم… از «تراستِوِره»… میدونِ «سانتا ماریا»… در Read more