Bullog

خُل‌نگِار

روزی روزگاری در زندگی 4.9 (19)

۱- یکی بود، یکی نبود. یه آدمِ خوب و باهوش و بسیار کوشا بود که تویِ زندگی سختیِ زیادی کشید، ولی بسیار تلاش کرد و سرانجام به مقام‌هایِ بالا رسید و به همه کمک کرد و همواره ازش به Read more

تیکه‌لُگ 5 (19)

– حالا که تموم شده شاید بتونی بهم بگی که چی شد که یهو گذاشتی و رفتی. 

– می‌دونی وقتی می‌خوان تو یه شرکت کسی رو اخراج کنن چیکار می‌کنن؟

– می‌گن بیا تو دفترِ مدیرِ منابعِ انسانی Read more

Black Friday 4.9 (18)

فرتوت 5 (10)

از فردایِ روزِ ازدواج، هر روز صبح، قبل از رفتن سرِ‌کار، مرد زن رو بیدار می‌کرد تا ویتامین‌ها و قرص کلسیم‌ش رو بهش بده.

زن تو خواب و بیداری غر می‌زد و یه «بذار بخوابم»ِ مبهم نثار Read more

حدیثِ تو 4.9 (10)

وقتی یارو می‌گه: «گاهی اوقات، یه داستانِ شیش کلمه‌ای، می‌ارزه به کل یه کتابخونه… خیلی‌ وقت‌ها یه بیت از تمامِ یه دیوان بهتره…» دقیقاً منظورش اینه:

 

شهری مُتحدّثانِ حُسنت

الّا متحیّرانِ خاموش

سعدی

 

 

* تصویر: محمود فرشچیان

بازنده 4.9 (18)

 پسرک لاغراندام با تردید از روی صندلیش بلند شد و مِن‌مِن‌کنان گفت:

– من… من دقیقاً نود روزه… نود روزه که لب به مشروب نزدم.

 حاضرین جلسه نامنظم برای پسرک دست زدند.

فرانک که وسط نیم‌دایرة صندلی‌ها Read more

قانونِ سی صد 5 (12)

یه رابطه زمانی عمرش تموم می‌شه که مجموعِ خاطراتِ خوبش از مجموعِ خاطراتِ بدش کمتر بشه.