Bullog

خُل‌نگِار

فرتوت 5 (10)

از فردایِ روزِ ازدواج، هر روز صبح، قبل از رفتن سرِ‌کار، مرد زن رو بیدار می‌کرد تا ویتامین‌ها و قرص کلسیم‌ش رو بهش بده.

زن تو خواب و بیداری غر می‌زد و یه «بذار بخوابم»ِ مبهم نثار Read more

حدیثِ تو 4.9 (10)

وقتی یارو می‌گه: «گاهی اوقات، یه داستانِ شیش کلمه‌ای، می‌ارزه به کل یه کتابخونه… خیلی‌ وقت‌ها یه بیت از تمامِ یه دیوان بهتره…» دقیقاً منظورش اینه:

 

شهری مُتحدّثانِ حُسنت

الّا متحیّرانِ خاموش

سعدی

 

 

* تصویر: محمود فرشچیان

بازنده 4.9 (18)

 پسرک لاغراندام با تردید از روی صندلیش بلند شد و مِن‌مِن‌کنان گفت:

– من… من دقیقاً نود روزه… نود روزه که لب به مشروب نزدم.

 حاضرین جلسه نامنظم برای پسرک دست زدند.

فرانک که وسط نیم‌دایرة صندلی‌ها Read more

قانونِ سی صد 5 (12)

یه رابطه زمانی عمرش تموم می‌شه که مجموعِ خاطراتِ خوبش از مجموعِ خاطراتِ بدش کمتر بشه. 

 

۱۹ هم‌صدا 4.9 (16)

(برایِ یاس) 

– حوصله داری یه ذره باهات دردِ دل کنم؟

– …

– وقتی تو اومدی که با من زندگی کنی، واکنش افراد عجیب‌غریب بود. اول همه تعجب کرده بودن که چی شد بالاخره این مرد دل Read more

قانون صد و سی و هفت 4.9 (17)

تویِ یه طلاق حتماً و همیشه مقصر مرده. اگه آدم‌مریضه خودش باشه که داستان مشخصه؛ اگه هم نه،  اون بوده که در قدم اول اشتباه انتخاب کرده. 

آگراندیسمان 5 (15)

 (به «مینا جانِ» شهیار)

 

پروفایلش خصوصی بود. همه این‌ سال‌ها. واسه همین عکسش تویِ اون قابِ دایره‌ای انقدر کوچیک بود که مجبور می‌شدم با یه برنامه ذره‌بین بزرگش کنم تا ببینم چجوری شده. عکسِ بزرگ شده هم Read more