Bullog
خُلنگِار
حیفْگودرز 5 (5)
January 25, 2012
Stories, Usual Bulls
حیفگودرز از پشتِ کُپههایِ جمع شدۀ گندمها، زنش را دید که واردِ طویله شد. این دفعۀ اوّل نبود که میدید کژال، با آن دامنِ چینچینِ رنگی، وارد آغُل میشود و چند لحظه بعد عقیل، پسرِ کوچک ملّایِ ده، Read more
مینیمالِ کامل 5 (7)
December 30, 2011
Musics, Stories, Usual Bulls
بعضی وقتها یه مینیمال، از هرچیزِ کاملی، کاملتره.
گاهی اوقات، یه داستانِ شیش کلمهای، میارزه به کل یه کتابخونه.
گاهی یه تکپلان، میارزه به کلِ آرشیوِ فیلمخونۀ ملّی…
یه آرشه به همة ارکستر.
خیلی وقتها یه بیت Read more
ستاره 5 (1)
November 20, 2011
Stories
سیزده، چهارده سال پیش، اون موقع که هنوز اینترنت اینجاها نبود، یه چیزی بود به اسمِ BBSِ «پیام» که با تلفن بهش یه عدّه بیکار که ورژنِ الانشون اینائیهستن که تویِ فیکبوک میپلکن (قطعاً + خودم) وصل میشدن و Read more
سلامتِ روح و گوشِ میانی 5 (5)
October 18, 2011
Stories, Usual Bulls
از پلّههایِ هواپیما بالا میرود. در حالیکه کولهپشتیش را از این دوش به آن دوش میاندازد، با حرکتِ سری به مهماندار سلام میکند. دوباره تکّۀ کندهشدۀ کارتِ پروازش را چک میکند تا از جایِ صندلیش مطمئن شود. Read more
روزمرگی 5 (4)
March 20, 2010
Stories
هميشه دلم میخواست با اون باشم! يعنی بين اون همه، هر وقت اين يکی رو میديدم دلم هُرررررری میريخت. ولی اصلا اون راه نمیداد! هيچ رقمه! تا اينکه اون پسره اومد و دمش گرم! اول منو نشون داد، بعدش Read more
The Art of Handling Angry Patients 5 (2)
June 18, 2009
Stories
It was said she was the best cardiologist in the town; thus, the crowded waiting room was not unexpected for me.
I had been sitting in the waiting room for about one and a half hours when suddenly an Read more