Bullog

خُل‌نگِار

سرگشتگی یک خانواده اصیلِ زیبادل در غمگساریِ یک زندگیِ مجنونِ امروزی 5 (3)

نمی‌شه گفت که سرجیو شوکانو اندرسن آسمبیو آدم خودخواهی بود. همۀ اهالیِ بازتانکا می‌گفتن اون همه کاراش خودخواهانه‌ست. اما بعضی‌ها هم بودن که می‌گفتن که اون انقدر تواناهائیاش بالاست که این میزان خودخواهی هم واسه‌ش کمه. سرجیو شوکانو اندرسن Read more

ای ایران،‌ای مرزِ پرگهر… 5 (3)

 

پاهاش می‌لرزید. نمی‌تونست درست از پلّه‌هایِ کنارِ هواپیما پائین بیاد. چندین بار احساس کرد که داره با سر سقوط می‌کنه پائین. باورش نمی‌شد. بالاخره رسید! بعد از این همه مدّت! بالاخره رسیده بود. تویِ صفِ پاسپورت‌چِک، آروم و Read more

آن ناگهان 5 (7)

    «خانه کپک زده است!» مادربزرگ چنين گفت. مادربزرگ وقتی لحافِ چل‌تکه را مي‌شکافت، چنين گفت: «هوا زنگ زده است. رخت عروسی که در يخدان بپوسد يعنی مصيبتِ بزرگ از راه رسيده است!» بابا بزرگ مولوی را بست. Read more

کازینو برلین 5 (3)

(به فئودور داستایوسکی) این دومین باری بود که در تمام این سال‌ها واردِ کازینوی شهر می‌شد. شاید بیشتر از این، بی‌دلیل، ناخواسته یا خودخواسته، از روی باور یا ناباوری، به کلیسا رفته بود. اما این بار جوابش را Read more

شعری از شاعربانوی همیشه – عروسک کوکی 4.7 (3)

عروسک کوکی

 

بیش از این‌ها آه آری

بیش از این‌ها می‌توان خاموش ماند

می‌توان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان ثابت

خیره شد در دود یک سیگار

خیره شد در شکل یک فنجان

در گلی بی‌رنگ بر Read more

پِرژُکوهدین اندربابِ میغاکِ ژیوازان 4.8 (4)

(خداوند شفا دهد)

سیادتی باید، شیدِ آد بودن. سِیر و سیر، سار گشت، بادۀ دگری را بیراه بادن، خود پراواژی‌ست بُقزده، سرآبالی‌ست مکنونِ بی‌سکون. شبان در آشِکان، ژستِ خرابات، زمین و آسمان اندر سری لات. و ثمن، خود زیانی Read more

Destiny 2.3 (3)

– باید روزی سه بار دندون‌هاتو مسواک بزنی عزیزم، وگرنه بزرگ که بشی، همه‌شون روکرم می‌خوره و اونوقت دیگه کسی شوهرت نمی‌شه… * * * دخترک با خودش قرار گذاشت از اون روز بجای سه بار، پنج بار دندون‌هاش Read more