گورخواب

4.3
(3)
 
«مهم نیست مردم چی می‌گن. می‌گن من و تو بدبختیم؟! می‌گن جا نداریم؟ می‌گن کثیفیم؟ بذا بگن… هر چی می‌خوان بذا بگن. خودت و خودم که می‌دونیم از همیشه خوشبخت‌تریم. من و تو هیچی هم که نداشته باشیم، همو داریم. عشقمونو. مهم اینه که من عاشقم و تو عاشقی! گورِ پدرِ بقیه چیزا! گور بابایِ سرَ خر! گورِ بابایِ اون شوهرِ پُفیوزِ تو. گورِ بابایِ اون زنِ مریضِ من. این‌جا هیشکی کاری به کارمون نداره. هر موقع بخوای می‌آی پیشم. هر موقع بخوام می‌آم پیشت. همة نصیرآباد و شهریار رو هم بهم بدن عوضش بخوان تو رو ازم بگیرن، حاضر نمی‌شم. من اینجا، تویِ این قبرها، این شب‌ها، با تو خوشبخت‌ترینم. گور بابایِ بقیه چیزا! بیا این پتو رو بنداز روت باز مثل یه ماه پیش سرما نخوری عزیزم.»
 

Rate This

We are sorry that this post was not useful for you!

Let us improve this post!

Tell us how we can improve this post?

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *