(برایِ محسن)
من در چهل سالگی باز شدم صفر. باز رسیدم به هیچ.
مهریه، نفقه، خونه، ماشین، همه اثاث مال تو.
شیش روزِ سارا هم مالِ تو.
اتاقِ بچگیهایِ خونه پدری مالِ من.
جمعههایِ سارا هم مالِ من.
(برایِ محسن)
من در چهل سالگی باز شدم صفر. باز رسیدم به هیچ.
مهریه، نفقه، خونه، ماشین، همه اثاث مال تو.
شیش روزِ سارا هم مالِ تو.
اتاقِ بچگیهایِ خونه پدری مالِ من.
جمعههایِ سارا هم مالِ من.
این دوران همهش هم بد نبود. خوبیهایِ زیادی هم داشت. بخصوص اسفندی که گذشت. بیشتر از همیشه باعث شد همو بشناسیم، بیشتر از همیشه با هم حرف زدیم، بیشتر فیلم دیدیم. تو، اون ورِ تخت، زیرِ نورِ چراغِ رویِ Read more
The young doctor who was sent to the rural area, sixty years ago, died yesterday. He was the only physician who was providing health services to all the five thousand inhabitants. As he was ethically obliged to not get Read more
https://rhettbutler.ca/wp-content/uploads/بیدوباره-.mp3
با همراهیِ مهرانا با وامی از ترانهٔ تنگو از لارا فابین و ترانهٔ «هنوز»: نوشتهٔ شهیار قنبری، آهنگ و پیانویِ فریبرز لاچینی، تنظیم اریک و صدای ستار