Bullog

خُل‌نگِار

باکارا 5 (2)

– تو همه جور در مورد نیکلای حرف می‌زنی. چطور می‌توانی بشناسیَش؟ آیا واقعا در مدت شش ماه می‌شود یک مرد را شناخت؟ او مرد برجسته‌ای‌ است. حالا ولی افسرده‌ است، حرف نمی‌زند، کاری نمی‌کند. ولی سابق بر این… Read more

آدیداس‌هایِ کهنۀ سباستین 5 (5)

  –      لااقل پنجرۀ اتاقتو باز کن که این بویِ گند از اتاقت بره بیرون. دوباره بالا آوردی؟ –      اصلاً حوصلۀ نصیحت ندارم امروز بِنی. –    Read more

حیفْ‌گودرز 5 (6)

  حیف‌گودرز از پشتِ کُپه‌هایِ جمع شدۀ گندم‌ها، زنش را دید که واردِ طویله شد. این دفعۀ اوّل نبود که می‌دید کژال، با آن دامنِ چین‌چینِ رنگی، وارد آغُل می‌شود و چند لحظه بعد عقیل، پسرِ کوچک ملّایِ ده، Read more

اگه واقعیت داره که هستی… 5 (3)

Biagio Antonacci “Se è vero che ci sei (Live at Colosseo, 2011) «اگه واقعیت داره که هستی» بیاجو آنتوناچی

رُم… گرمایِ «ژوئن»… حتّی در شب… شرابِ قرمز… عشق نافرجام… جفت‌نشدنی… امّا باز… باهم… از «تراستِوِره»… میدونِ «سانتا ماریا»… در Read more

خُل‌حامی 5 (3)

 

من الان اِن‌قدر هیجان دارم نمی‌دونم باید چی بنویسم… … بعد از گذاشتن پُست قبلی، که قرار بود «خل‌واژه‌ها» تعطیل شه، email و نامه‌های زیادی از کمپانی‌های معروف دنیا برایِ حمایت «خل‌واژه‌ها» برام فرستاده شد. اوّلش فکر می‌کردم Read more

خدافظ 5 (4)

  خُب! از اونجائی که هر چیزی یه عمری داره و یه روزی تموم می‌شه، متاسفانه باید بگم که عمرِ «خل‌واژه‌ها» هم تموم شد دیگه. چند ماهِ اخیر با سختی زیاد، تیمِ «خل‌واژه‌ها» اونو اداره می‌کردن و خیلی‌هاشون به‌خاطر Read more

همه از مرگ می‌ترسند، من از زندگیِ سِمِجِ خودم * 5 (1)

    الان، داشتم برایِ یکی، «نق‌نق‌هایِ یک جسد» رو می‌خوندم، بعد از این‌که تموم شد، گفت چقدر شبیهِ «پیامی از آن سویِ پایان»ِ مهدی اخوان‌ ثالث بود. بعد، برام اون شعر رو خوند! اگه شخص‌ِ سوّمی بودم Read more