Bullog

خُل‌نگِار

حدیثِ تو 4.9 (10)

وقتی یارو می‌گه: «گاهی اوقات، یه داستانِ شیش کلمه‌ای، می‌ارزه به کل یه کتابخونه… خیلی‌ وقت‌ها یه بیت از تمامِ یه دیوان بهتره…» دقیقاً منظورش اینه:

 

شهری مُتحدّثانِ حُسنت

الّا متحیّرانِ خاموش

سعدی

 

 

* تصویر: محمود فرشچیان

بازنده 4.9 (18)

 پسرک لاغراندام با تردید از روی صندلیش بلند شد و مِن‌مِن‌کنان گفت:

– من… من دقیقاً نود روزه… نود روزه که لب به مشروب نزدم.

 حاضرین جلسه نامنظم برای پسرک دست زدند.

فرانک که وسط نیم‌دایرة صندلی‌ها Read more

الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ 4.8 (16)

(برایِ محسن)

 

من در چهل سالگی باز شدم صفر. باز رسیدم به هیچ.

مهریه، نفقه، خونه، ماشین، همه اثاث مال تو.

شیش روزِ سارا هم مالِ‌ تو.

اتاقِ بچگی‌هایِ خونه پدری مالِ من.

جمعه‌هایِ‌ سارا هم مالِ من.

Read more

پادتن 5 (11)

فقط یه پیس!

 به این نزدیک‌ترین جا به گیرنده‌های بویائیم.

بی عطرِ تو

این ماسماسک محافظِ من نیست!

قانون نود و یک پاشا 3.9 (11)

کسائی که بیشتر دم از دموکراسی می‌زنن خودشون دیکتاتورهای بزرگن. 

What if? 5 (4)

What if the one who has rejected to prostrate himself before Adam is God, not Satan. 

What if the sound of a shofar confuse Lord instead of Lucifer?

What if Devil is the one who is the winner Read more

مرگسالی 5 (3)

 

  هر سال که می‌گذره، دمِ عید، کسائی که منتظرن تا بهشون زنگ بزنی کم‌تر می‌شن و اونائی که منتظری بهت زنگ بزنن زیادتر.